دیکشنری
داستان آبیدیک
منشی سفارت
english
1
Law
::
Secretary of an embassy; Secretary of Legation
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
منشور چهارگوشهای
منشور حقوق و تکالیف اقتصادی دولتها (سازمان ملل)
منشور دو سه گوش
منشور دوچهار گوشه ای
منشور دوشش گوش
منشور سازمان ملل
منشور سه گوشهای
منشور شش گوشه ای
منشور یخی
منشوری
منشی
منشی اداره
منشی اول سفارت
منشی پادشاه، شاهزاده یا فردی از طبقه اشراف یا نجبای انگلستان
منشی دادگاه
منشی سفارت
منشی گری
منصب
منصرف
منصرف شدن
منصرف کردن
منصعق
منصف
منصفانه
منصفانه، انصاف
منصه
منصوب
منصوب شدن
منصوب نمودن
منصوب کردن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید